گنجی ؛ چالشی برای نظام
بیژن صف سری-
روز از اعتصاب غذای اکبر گنجی می گذرد، اگرچه رئیس مجلس هفتم ، وضعیت این دگراندیش را جزو معضلات نظام نمی داند اما صرف نظر ازاین اظهار نظر به دور از واقعیت موجود ، باید دانست که به خطر افتادن سلامتی جسم و جان این دگر اندیش ، دغدغه ای نه تنها برای خانواده و همفکرانش در داخل کشور شده، بلکه نگرانی بسیاری از آزاداندیشان خارج از کشور را نیز فراهم ساخته است. نقل است از «مرحوم آیت الله حاج آقا رضا زنجانی» که می گفت: در آن ایامی که در زندان قزل قلعه محبوس بودیم(سال های پس از کودتای 28 مرداد) یک روز دیدم یکی از نگهبانان زندان فریادش بلند است، پرسیدم چه شده؟ گفت: من به این آقایان زندانی پیشنهاد کردم، هرکدام یک خاطره در دفتر خاطراتم بنویسند تا در زندگی به کارم آيد اما هيچکدام حاضر نشدند مطلبی در دفترم بنويسند.حاج آقا رضا زنجانی گفت به آن مرد زندانبان گفتم ، دفتر و قلم راحا ضر کن تا من بنويسم ، زندانبان با خوشحالی رفت و دفتر و قلم را آورد و ما در دفتر خاطرات او چنين نوشتيم :چنانچه اگر محقق و يا جامعه شناسی وارد کشوری شد و بخواهد از اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و يا سياسی آن کشور و عملکرد حکومتش اظلاع دقيقی به دست آورد ، به نظر من بهترين راهی که برای او وجود دارد اين است که به زندانهای آن کشور برود و زندانيها را ببيند ، اگر زندانيها همه از افراد بد ولا ابالی تبهکار بودند حتما پی خواهد برد که حکومت آن جامعه صالح و سالم است ، اما اگر قضيه را برعکس ديد ، يعنی مشاهده کرد زندانيها همه انسان های صالح وشريف و وارسته ای هستند ، پی خواهد برد که وضع حکومت خيلی بد است که اين افراد را نتوانسته تحمل کند وآنها را به زندان انداخته است و متاسفانه من از لحظه آی که پا به زندان شما نهادم زندانيها را از نوع دوم ديدم . حاج آقا رضا اين مطلب را در دفتر زندانبان می نويسد و مثل توپ در زندان صدا می کند .به شهادت تاریخ این کهنه دیار ، ساکنان این گستره تاریخی ، همواره با دو گروه در جدال بودند ، یا از نفوذ بیگانگان در هراس بسر می بردند ، که در پی صید خود آب را گل آلود می ساختند تا با استبداد و هرج و مرج ، منابع زرخیز این سرزمین را به یغما برند ، و یا گرفتار عشیره و یا قبیله ای در داخل ، که از سر قدرت طلبی با هرگونه نو اندیشی و تحولی که جامعه مدنی را در این آب و خاک تحقق می بخشید ، با تیغ و بند به مخالفت بر می خاستند . و این حکایت چون ارثیه ی نسل به نسل باقی ماند تا آنکه به خروشی گمان آن بردیم که این زخم کهنه را مرهمی یافتیم غافل ازآنکه هنوزاندر خم همان کوچه ایم .اصرار به در بند نگاه داشتن دگر اندیشانی چون اکبر گنجی ، بر خلاف تصور خواب زدگان ، بی شک یکی از صد ها معضلات دست و پا گیرنظام امروز این آب و خاک است ، که وساطت دولت های خارجی و صدور اعلامیه های هشدار دهنده از سوی حامیان حقوق بشر برای نجات جان این دگر اندیش ،خود گواه این ادعا است که باعث ایجاد زمینه ی گل آلود ساختن آب ، برای دخالت های جا و بی جای بیگانگان گردید . حال در چنین مقطعی از تاریخ این کهنه دیار که از سر اصرار ورزیدن به دربند نگاه داشتن این دگر اندیش ، نظام در تیر رس نگاه منتقد آزاد اندیشان جهان قرار دارد ، این پرسش در ادهان عمومی این آب و خاک مطرح است که براستی با چه استدلالی می توان اصرار به دربند نگاه داشتن این دگرا ندیش را توجیه کرد در حالیکه برای عدم رعایت حقوق بشر، هر روز در مظان اتهام تازه ای قرار داریم ؟ طرفه آنکه با توجه به معضل فعالیت هسته ای ، هر آن بیم آن می رود که این معضل به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع گردد . آیا این اصرار قفل محکمی بر بستن راه کار های تعامل با جهان آزاد نیست ؟ و این پرسشی است که بی شک باید اصرار ورزان به زندانی باقی ماندن اکبر گنجی ، پاسخگوی آن باشند
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی